سلام!
و اینک ادامه ماجراهای پست قبلی:
تا ساعت ۱۱:۳۰ که خوب بود ساعت ۲:۳۰ از دانشگاه حرکت کردیم.فکرشو بکنین من بیچاره شب قبلش تنها راه افتاده بودم تو جاده برای اینکه شنبه ساعت ۹ صبح سر وقت برسم. خودم یه طرف ساکم یه طرف.ساکم اندازه یه گوریله! همون روز توی دانشگاه نمایشگاه اعتیاد هم گذاشته بودن و خوشبختانه پخش فیلم هم داشتن. یه چند تا فیلم راجع به اعتیاد دیدم و یه کم هم از کراک و شیشه و بقیه مواد مخدری که آورده بودن دیدن کردم و خلاصه سرم رو یجوری مشغول کردم. شب رسیدیم گرگان. و مستقیم رفتیم دانشگاه آزاد گرگان تا شام بخوریم و بعدش رفتیم هتل . البته من اجازه گرفتم شب رفتم خونه خودمون خوابیدم .تنها هم بودم در ضمن. شنبه رفت و یکشنبه اومد . مسابقات (مسابقات بدمینتون دانشگاه آزاد) از ساعت ۸ صبح شروع شد و تا ساعت حدود ۹ شب کل مسابقات رو انجام دادن! فقط این وسط نیم یاعت به ما امان دادن که ناهار کوفت کنیم.نتیجه هم این شد که تیمی سوم شدیم و آزاد هیچ گهی نشدم :)) دوشنبه صبح از گرگان حرکت کردیم به طرف سمنان و ساعت ۳-۴ رسیدم .ناهار رو هم شهمیرزاد کباب خوریدم :D جاتون خالی عجب کباب بدمزه ای بود !!! ولی بازم چون با خرج دانشگاه آزاد بود چسبید :)) ۵ شنبش امتحان ریاضی ۲ دادم . خودم فکر نمیکردم امتحانم بد بشه ولی ریدم رفت ! شنیه هم فیزیک ۲ داشتم .اونو خوب دادم . کلا استاد فیزیک ۲ مون خیلی باحاله اول از اینکه همه سوالاشو از جزوه میگه. بیشتر فرمولها رو پای تخته نوشت ! ازش هز سوالی میکردی جواب میداد. و نکته آخر هر کی هر مدل تقلبی که از دستش بر میومد انجام میداد:)) یه مورد دیگه ای هم که هست داره میره خارج کشور واسه دادن یه مقاله! جدا از شوخی از این استاد و از شیوه تدریسش خوشم میاد.برعکس بعضی دیگه از استادها ! امروز هم دوشنبست ساعت ۱۱:۰۸.منتظرم ساعت ۱۱:۳۰ بشه برم سلف. دارم از گرسنگی میمیرم! از صبح تا حالا دستشووی هم دارم ولی حال ندارم برم.
عکسهای پیوستی هم در اسرع وقت ارسال خواهد شد. روزتون بخیر.
استفاده کردم! موفق باشی!!
راستی برو دسشوویی چون سنگ کلیه و هزار تا مرض دیگه می گیری :)
خوب شد گفتی الان میرم :D