تکه شعرهای طنز

سلام دوستان! بخونید و بخندین!

ساقیا دل به تو دادم که تو هم دل بدهی
نه که من دل بدهم خیر سرت ول بدهی
............................................

نگاهم با نگاهت کرد برخورد
نمی دانم چرا حالم بهم خورد
...........................................

دیشب تورا به مستی تشبیه به ماه کردم
خاک بر سر بیریختت من اشتباه کردم
...........................................

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
کوچه بن بست بود حالم گرفته شد برگشتم
...........................................

الا ای دختر گیسو طلایی مکن با عاشقت بی اعتنایی
چنان با دلخوری از من گذشتی که راننده ز پلهای هوایی
..........................................

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
کچلی را بگرفتند و سرش شانه زدند
..........................................

تو کز محنت دیگران بی غمی ......گمانم پسر عمه ی شلغمی
سعدیا مرد نکونام نمیرد هر گز...مرده انست که دستش بزنی جم نخورد
بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم .....فکر نکن یاد تو بودم کار نداشتم ول می گشتم
..........................................

یارب این دلبر شیرین که سپردی به منش..... بس که خنگ بود سپردم به ننش

یارب این دلبر شیرین که سپردی به منش.... پس چرا مادر من گفت که اورا بزنش

..........................................

منبع

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد